دوبیتی

ساخت وبلاگ

سخن بهر چه گویی در محافل

سخن هرگز نگو تاگردی کامل

از آن گوهر که تو در سینه داری

بجا گو و مشو از آن غافل

***

دلُم ناسازگاره با زمانه

کسی درد دل من را ندانه

الهی شکر این درگه نمایم

که این تنها برای من بمانه

***

گهی در سینه کردم من هوایت

گهی باخود اشک ریختم برایت

گهی افسوس آن دوران خوردم

گهی زائر شدم در بارگاهت

***

به سینه دردهایی شد نمایان

که آتش می زند براین دل وجان

به کی گویم دردم را خدایا

روان سازد زدیده اشک پنهان

***

زمانه با دلم درحال جنگ است

میان طره ات این دل به چنگ است

تو گویی که مرا از خاطرت بَر

مُو گویم که مگر آن دل زسنگ است

****

فاصله در فاصله از یاد نبُرد یاد تورا

یاد ما اما چرا امشب نکردی بی وفا

لعل شیرین لبت اندر لبم آتش فروخت

لااقل امشب به خواب من بیا تو بی صدا

***

پروانه پریدو پر و بالم شکست

گرد غربت در درون من نشست

بده جامی که با دست تهی

بی خود از خودشوم مست مست

***

سائل دُردی کش میخانه ام

من اسیر این مَی و پیمانه ام

هرچه نوشم که عاقل نشوم

از غم هجر تو من دیوانه ام

***

خسته از این و آنم چه کنم

خسته اما جوانم ، چه کنم

بی وفایی فراوان دیده ام

پای عهد خودنمانم چه کنم

**

سرود جهان میهن

1402/06/11

وب سایت شخصی شاعرومداح اهل بیت برادرحاج مهد�...
ما را در سایت وب سایت شخصی شاعرومداح اهل بیت برادرحاج مهد� دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3jahanmihan7 بازدید : 38 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1402 ساعت: 15:56